THE RAVEN
کارگردان: جیمز مک تیگو
فیلمنامه: بن لیوینگ استون، هاناشکسپیر
فیلمبرداری: دنی رالمن
موسیقی: لوکاس ویدال
بازیگران: جان کیوزاک، لوک ایوانز، برندان گلیسون، آلیس ایو
محصول، آمریکا، مجارستان، اسپانیا، 2012
مدت زمان : 110دقیقه

آنچه گذشت

ادگار آلن پو، نویسنده و شاعر مشهور آمریکایی، داستان منظوم کلاغ را در سال 1845 نوشت و با چاپ آن شهرت و محبوبیت زیادی به دست آورد؛ آن قدر که طرفدارانش نام مستعار « کلاغ» را بر روی او گذاشتند. در سال های 1935 و 1963، لوئیس فردلندر و راجر کورمن اقتباس هایی سینمایی براساس این شعر ساختند. سال گذشته اعلام شد که جیمز مک تیگو، کارگردان فیلم محبوب وی به معنی وند تا قصد دارد براساس روزهای پایانی زندگی آلن پو فیلمی تخیلی با نام کلاغ بسازد. پیش از انتخاب جان کیوزاک برای بازی در نقش پو، ابتدا جرمی رنر، واکین فینیکس و ایوان مک گرگور انتخاب شده بودند و بازی در نقش زن اصلی فیلم هم به نومی ریپیس پیشنهاد شده بود. این چهارمین فیلم بلند جیمز مک تیگو است؛ او پیش از این چندین سال به عنوان دستیار کارگردان فعالیت می کرده که از مهم ترین کارهای او، حضورش به عنوان دستیار اول برادران واچوفسکی در سری فیلم های ماتریکس بوده است.

نظر منتقدهای خارجی

جیمز براردینلی که دو ستاره و نیم به فیلم داده، یادداشت خود را چنین شروع کرده است:« اگر شرلوک هلمز می تواند جیمز باند سال گذشته باشد و آبراهام لینکلن هم قاتل خون آشام، پس چه کسی می تواند بگوید که ادگار آلن پو نمی تواند تحصیل کرده ترین مشاور کارآگاه دنیا باشد؟ با فیلمنامه ای که با کمک شکسپیر( هانا شکسپیر البته) نوشته شده و سرفصل هایی که از داستان های پو گرفته شده، کلاغ یک فیلم تاریخی سرگرم کننده است؛ حداقل تا وقتی که می فهمد فیلم باید پایانی هم داشته باشد. اینجاست که مقدار زیادی ناامیدی گریزناپذیر وارد فیلم می شود». راجر ایبرت هم که دو ستاره به فیلم داده، نوشته است:« وقتی شنیدم که جان کیوزاک برای بازی در این فیلم انتخاب شده، خبر خوبی به نظرم رسید؛ می توانستم او را در نقش پو مجسم کنم، رنج کشیده و درخشان که به مقابله با دنیای ظالم برمی خیزد. اما فیلم، پوی تاریخی را مد نظر ندارد؛ بلکه پوی ملودرامی را در نظر دارد که در پی ویژگی های نیکلاس کیج است». مایکل فیلیپس هم دو ستاره به کلاغ داده و نوشته است:« اقتباس های راجر کورمن از داستان های پو ممکن است نسبت به متن اصلی وفادار نبوده باشد، اما آنها جذابیت ناپرورده ی خاص خودشان را داشتند. این ایده در فیلم کلاغ که پو در تعقیب شاگرد ناخواسته اش باشد بیش از آن که او دست به قتلی دیگر بزند، شروع خوبی است؛ اما اتفاقات و حتی افشاگری پایانی فیلم، هیچ هیجان یا ضربه ی واقعی ای ندارد». امتیاز این فیلم در سایت IMDb تاکنون 6/7 از 10 است و در سایت متاکریتیک 44 از 100.

یادداشت های منتقد

زندگی افراد سرشناس و مشهور، نه فقط در قالب فیلم های زندگی نامه ای(docudrama) بلکه در ژانرهای مختلف سینمایی از دیرباز یکی از منابع مهم و پراستفاده در سینما بوده اما کمتر پیش آمده که نظیر فیلمی چون کلاغ، این همه تخیلات غیرواقعی و بدون هر نوع سند و مدرک به دفترچه ی زندگی کسی سنجاق شود.
آخرین روزهای زندگی ادگار آلن پو شاعر و داستان نویس مشهور آمریکایی همچنان در پرده ای از ابهام قرار دارد. اما شاید چنین نباشد! پو که اوضاع بسیار فلاکت باری دارد، تا خرخره درگیر قرض است و مدت هاست نتوانسته مطلب جالبی برای چاپ عرضه کند و بیشتر وقتش به نگارش نقدهای تند علیه رقبای ادبی اش سپری می شود ناگهان خود را وسط مخمصه ای دشوار می بیند. یک قاتل سریالی در لندن یک به یک افرادی را به شیوه هایی که پو پیش تر در داستان هایش تشریح کرده به قتل می رساند و همین موضوع پلیس را به او ظنین می کند اما وقتی قاتل، نامزد محبوب پو را می رباید و زنده به گور می کند قضایا متفاوت می شود.
ایده ی فیلم که به بهانه ی موشکافی درباره ی آخرین روزهای زندگی پو، ترکیبی از یک فیلم معمایی دلهره آمیز با معرفی آثار پو عرضه کرده بکر و جذاب است و می توانست خیلی موفق تر از اینها باشد. اشکال این است که این ایده ی اولیه در بطن ماجراهای فیلم و روابط بین شخصیت ها به خوبی پرداخت نشده است. مثلاً در انتخاب قصه ها و در واقع سکانس های مرگ در داستان هایی چون سرداب و پاندول و نقاب مرگ سرخ، صرف همین اشاره اتفاق افتاده و عملاً عناصر اصلی قصه ی پو در بطن فیلمنامه تنیده نشده است؛ به همین دلیل مثلاً نقاب مرگ سرخ که یکی از قوی ترین نوشته های پو و چیزی مابین یک شعر سیاه انگارانه ی تلخ و یک قصه ی ترسناک است، در اینجا تنها به یک مجلس بالماسکه که حادثه ای در آن اتفاق می افتد محدود شده است.
جان کیوزاک در نقش پو تا حدودی به ترکیب نبوغ- جنون او نزدیک شده و نقش را به خوبی زنده کرده، اما لوک ایونس در نقش کارآگاه پلیس، که به ادبیات هم علاقه داشته و داستان های پو را می خوانده کمتر حسی از همراهی پدید می آورد و البته رابطه ی پو با محبوبش هم بسیار کلیشه ای، سطحی و قابل پیش بینی از کار درآمده و همین سبب می شود که آنچه بر سر او و رابطه اش با پو می رود به گرانیگاه موفقی برای یک سوم پایانی فیلم تبدیل نشود. از همین جاست که فیلم هرچه به جلو می رود ضعیف تر می شود و به نمایش تعدادی سکانس منفرد فاقد انسجام از مرگ های دلخراش، روان پریشی پو و دخترک لرزان در گورمانده ای که برای زنده ماندن مبارزه می کند فروکاسته می شود.
منبع: نشریه همشهری 24، 3 تیر 1391.